داستانم....

داستانم....

اگر روزی داستانم را نقل کردی بگو:

بی کس بود اما کسی روبی کس نکرد،

تنها بود اما کسی رو تنها نذاشت،

دلشکسته بود اما دل کسی رو نشکست،

کوه غم بود ولی کسی رو غمگین نکرد و

شاید بد بود ولی واسه کسی بد نخواست



نظرات شما عزیزان:

parya
ساعت13:26---26 شهريور 1392
هنوز رو خاکیم یادمان نمیکنند!
وای به روزی که خاکمان کنند


solaleh20
ساعت21:45---25 شهريور 1392
خوب بود!

سمر
ساعت13:36---25 شهريور 1392
سلام با چه اسمی می تونم لینکتون کنم

سمر
ساعت13:35---25 شهريور 1392

يه پدري , یه روبات دروغ سنج میخره که با شنیدن دروغ سیلی میزده تو گوش دروغگو

تصمیم میگیره سر شام امتحانش کنه





پدر: پسرم، امروز صبح کجا بودی؟

پسر: مدرسه بودم

روبات یه سیلی میزنه تو گوش پسره





پسر: دروغ گفتم، رفته بودم سینما

پدر: کدوم فیلم ؟

پسر: داستان عروسکها

روبات یه سیلی دیگه میزنه تو گوش پسره





پسر: یه فیلم سکسی بود

پدر: چی ؟ من وقتی همسن تو بودم

نمی دونستم سکس چیه

روبات یه سیلی میزنه تو گوش پدره





مادر: ببخشش عزیزم،هرچي باشه اون پسرته

روبات یه سیلی میزنه تو گوش مادره


رفیق...
ساعت13:32---25 شهريور 1392
وبت جالبه. با افتخار لینک شدی.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ دو شنبه 25 شهريور 1392برچسب:, ] [ 13:24 ] [ mohammad ]
[ ]